متن ادبی-زخم های عمیق

دردشمنی دورنگی نیست کاش دوستان هم درموقع خود چونان دشمنان

بی ریا بودند!



نظرات شما عزیزان:

سمیرا
ساعت12:12---19 خرداد 1394
سلام.عالی بود

کوثر
ساعت22:58---5 اسفند 1393
سلام.احساساتمون خیلی شبیه همه.از وبت خوشم اومد


ghazal
ساعت15:37---24 آذر 1393
روزهای رفته

به چوب کبریت های سوخته می مانند

جمع آوری شده در قوطی خویش

هر کاری می خواهی بکن

آن ها دوباره روشن نمی شوند

و روزی سیاهی آن ها دستت را آلوده می کند

روزهای چوبی ات را باید از همان آغاز

بیهوده نمی سوزاندی ..


مائده
ساعت17:36---15 آذر 1393
کارمـــان به جایــی رســـیده که طـــوری بایـــد دلتنـــگ شـــویم
که به کســـی بـــرنخـــورد ..!!


علی
ساعت17:32---15 آذر 1393
سلام وبلاگت خیلی قشنگه به ماهم سر بزن ممنون

MOSTAFA
ساعت17:30---15 آذر 1393
وبلاگ خوبیه

پروانه
ساعت17:28---15 آذر 1393
سلام.کاملا باهات موافقم.اقا دشمن شمشیرش روئه.اما وای از دست دوست که معلوم نیس از خنجر نامردیشو کجاش قایم میکنه.اعتماد هم دیگه سخت شده

ghazal
ساعت21:17---10 مهر 1393
apaaaaaaaam

نــ♥ــفــ♥ــس
ساعت18:51---31 شهريور 1393
سلام خوبي؟؟؟ديگه نيستم دلخور نشي نظر نميدم مدرسه شروع شد و من ديگه ميرم خدافظ برا هميشه

تو تنها یک حس
مانده با من امشب
که تو را گم بکنم
پیش بیهودگی احساسم
آخرین بار،
سلام.
آخرین بار،
خدا حافظ تو


نــ♥ــفــ♥ــس
ساعت17:01---29 شهريور 1393
سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه
کسی می دونه عشق چیه؟
هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و

گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟

لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟

دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق... ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو

دیدی که بهت بگه عشق چیه؟

معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولی الان دارم از تو می پرسم

لنا گفت:بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهیشو حفظ کنید

و ادامه داد:من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم

با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص

دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین

عهدی عمل کنه. گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم

خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری...

من تا مدتی پیش نمی دونستم که اونم منو دوست داره ولی یه مدت پیش

فهمیدم اون حتی قبل ازینکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای

عشنگی بود sms بازی های شبانه صحبت های یواشکی ما باهم خیلی خوب

بودیم عاشق هم دیگه بودیم از ته قلب همدیگرو دوست داشتیم و هر کاری

برای هم می کردیم من چند بار دستشو گرفتم یعنی اون دست منو گرفت

خیلی گرم بودن عشق یعنی توی سردترین هوا با گرمی وجود یکی گرم

بشی عشق یعنی حاضر باشی همه چیزتو بهخاطرش از دست بدی عشق

یعنی از هر چیزو هز کسی به خاطرش بگذری اون زمان خانواده های ما زیاد

باهم خوب نبودن اما عشق من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و به پدرم

موضوع رو گفت پدرم ازین موضوع خیلی ناراحت شد فکر نمی کرد توی این

مدت بین ما یه چنین احساسی پدید بیاد ولی اومده بود پدرم می خواست

عشق منو بزنه ولی من طاقت نداشتم نمی تونستم ببینم پدرم عشق منو

می زنه رفتم جلوی دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن خواهش می

کنم بذار بره بعد بهش اشاره کردم که برو اون گفت لنا نه من نمی تونم بذارم

ه بجای من تورو بزنه من با یه لگد اونو به اونطرف تر پرتاب کردم و گفتم

بخاطر من برو ... و اون رفت و پدرم منرو به رگبار کتک بست عشق یعنی

حاضر باشی هر سختی رو بخاطر راححتیش تحمل کنی.بعد از این موضوع

غشق من رفت ما بهم قول داده بودیم که کسی رو توی زندگیمون راه ندیم

اون رفت و ازون به بعد هیچکس ازش خبری نداشت اون فقط یه نامه برام

فرستاد که توش نوشته شده بود: لنای عزیز همیشه دوست داشتم و دارم

من تا آخرین ثانیه ی عمر به عهدم وفا می کنم منتظرت می مونم شاید ما

توی این دنیا بهم نرسیم ولی بدون عاشقا تو اون دنیا بهم می رسن پس من

زودتر می رمو اونجا منتظرت می مونم خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش

دوستدار تو (ب.ش)

لنا که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کردو گفت: خب خانم معلم

گمان می کنم جوابم واضح بود

معلم هم که به شدت گریه می کرد گفت:آره دخترم می تونی بشینی

لنا به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گریه می کردن ناگهان در باز شد و ناظم

مدرسه داخل شدو گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا برای مراسم ختم یکی

از بستگان

لنا بلند شد و گفت: چه کسی ؟

ناظم جواب داد: نمی دونم یه پسر جوان


نــ♥ــفــ♥ــس
ساعت14:29---21 شهريور 1393
______________&&&____&&&
______________&&&____&&&
______________&&&____&&&
______________&&&____&&&
______________&&&____&&&
&&&&&&&______&&&____&&&
&&&&&&&______&&&____&&&
_____&&&______&&&_____&&&&&&&&&________&&&
_____&&&______&&&_____&&&&&&&&&________&&&
&&&&&&&&&&&&&&&____________&&&_________&&&
&&&&&&&&&&&&&&&____________&&&_________&&&
_______________________________&&&________&&&
______________________________&&&&&&&&&&&&&
______________________________&&&&&&&&&&&&

&&&
&&&______&&&&&______&&&&&&&
&&&______&&__&&_____&&&&&&&
&&&&&&&&&&&&&_____ &&&
__________&&&________&&&
__________&&&________&&&&&&&
____&&____&&&_______&&&&&&&
____________&&&
______________&&&
_______________&&&&


parsa
ساعت3:10---21 شهريور 1393
وبت خوب نیس عاااااااااااااااااااااااالیه= DD

سیده حمیده
ساعت2:28---21 شهريور 1393
سلام مرگ پایان زندگی نیست آغازی در سرای دیگر است جمله جالبی بود !

حمید
ساعت2:21---21 شهريور 1393
هممممممم

merlin
ساعت2:17---17 شهريور 1393
متنات خیلی عالین به کارت ادامه بده نه اون کاراااا

نــ♥ــفــ♥ــس
ساعت13:41---16 شهريور 1393
این که چقدر از آن روز ها گذشته …

یا اینکه چقدر هر دویمان عوض شده ایم…

یا اینکه هر کداممان کجای دنیا افتاده ایم…

اصلا مهم نیست …

باز باران که ببارد ،

هروقت که میخواهد باشد ،

دلم هوایت را میکند


ghazal
ساعت19:43---27 مرداد 1393
وقتی دو قلب برای یکدیگر بتپد
هیچ فاصله ای دور نیست
هیچ زمانی زیاد نیست
و هیچ عشق دیگری نمی تواند آن دو را از هم دور کند
محکم ترین برهان عشق ، اعتماد است !!!


ghazal
ساعت12:22---27 مرداد 1393
apaaaaaaaaam

ghazal
ساعت19:04---24 مرداد 1393
پسر همسايمون بهم زنگ زده ميگه
چرا ADSL من نيميره تو اينترنت؟
بهش ميگم :
کدوم چراغا روشنه؟
ميگه :
چراغ اتاقم و مهتابى آشپزخونه ...
تازه فهميدم چرا بهش زن نميدن


سعید
ساعت18:54---24 مرداد 1393
سلام با تبادل لینک چطور هستین
مارو به اسم طراحی چتروم فقط30هزار لینک کنید و خبر بدین تا لینک شین ممنونم


نــ♥ــفــ♥ــس
ساعت13:38---24 مرداد 1393
چه زخم هایی بردلم خورد؛

تا یــــاد گرفـــتم…

که هیــچ نـــــوازشی،

بـــــــــی درد نیست . . .


مبینا
ساعت20:40---22 مرداد 1393
سلام خوبی
شما
میشه ی خواهشی ازت بکنم
میشه لطفا ی سر ب این ادرس بزنی
www.marefatchat.org
خوشحالم کن خواهشا با اومدنت


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ نوشته شده در چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:, ساعت 16:45 توسط مسعودی