متن ادبی-زخم های عمیق

کاش می شدمنوبه یادبیاری

منی که دردمی کشم تواوج این بیماری

وتوباخیالت که هنوزمنوزنده نگه می داری

منی که حالم ناخوشه

بیاببین نبودت داره منومی کشه

شدم یه میخ که رفیقش یه چکشه

هی میزنه توسرشوعشقشومی کشه

توبهم بدکردی

عشقویادم دادی و

بااین کارت حالموبدکردی

رفتی وجلوی عشقموصدکردی

تورفتی ومن آرزومی کنم برگردی

حالامن یه قلب خستم

که تواوج جونی یه پیرشکستم

که نکاهموروخودم بستم و

هیشکی ام نیس بگیره دستمو

تونیستی وبازاین اجبارتکراری

کاش می شدباتواجباری زندگی

حتی اگه باشه تکراری

کاش می شدمنوبه یادبیاری.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ نوشته شده در پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:, ساعت 3:6 توسط مسعودی